ممنونیم از چشم بادامیهای عزیز که چشم مسئولان ما را به واقعیت چین باز کردند
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۸۸۷۷۷
آفتابنیوز :
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به بیانیه ضدایرانی و مشترک عربستان و چین علیه ایران اشاره کرده و در بخش هایی از آن نوشته است:
بیشتر از همه جنسهای خوب و بنجل چینی که در این سالها روانه ایران شد، این درسشان به کار ما میآید. همین که رسماً، علناً و عملاً به ما تعلیم کردند که به باور آنها، "دوست و دشمن دائمی وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با ایستادن و همصدا شدن با عربستان، نشان دادند که برای آنان "منافع ملیشان است که دائمی است.
به آنان نمیشود خرده گرفت. خرده را باید به کسانی گرفت که روی دیوار اینان نقاشی دائمی میکشند. حالا انگار چینیان امروز، داستان نقاشی مولوی را خواندهاند و این بار جای خود را با رومیان عوض کردهاند.
در آن داستان، نقاشان چینی با هزار تلاش و تکاپو، نقش از رنگهای بیشمار زدند و تابلویی بینظیر خلق کردند اما رومیان - بخوانید غربیان - فقط دیوار را صیقل دادند اما چون پرده برافتاد، نقش نقاشی چینیان در دیوار رومیان، پسندیدهتر آمد و بازی را بردند.
امروز چینیان دیوار سیاست خارجی خود را صیقل دادهاند تا بیزحمت و هزینه زیاد، دست بالا را داشته باشند حتی در عربستان که حیاط خلوت غرب به حساب میآید. رندی نمودند به حساب خود و در نگاه ما "نامردی" را تمام کردند اما باید از دل این تهدید، به سوی فرصت شاهراه باز کرد با تأکید بر منافع ملی ایران.
لذا میتوان گفت، ممنونیم از چشم بادامیهایی که این واقعیت را پیش چشمِ درشتِ دوستان ما آوردند تا "درست" ببینند که چینیها - مثل همه کشورهای دیگر - جز منافعشان چیز دیگری را نمیشناسند و نگاهشان به غرب در آسیا میتواند به گوشه چشمی، از تهران بلغزد تا ریاض. نه فقط همین که چشم چپ عربها را برای جزایر سهگانه ایرانی هم سرمه بکشند.کاری که هیچکدام از اعضای دائم شورای امنیت نکردند حتی آمریکا اما این رفیق قدیمی ما - که برخیها برایش غش و ضعف میرفتند - انجام داد.
واقعیت دنیا هم همین است. ما دقیق نمیدیدیم که به قاعده رفیق بازی لوتیهای قدیم نان و نمک را برای این جماعت دارای حرمت میپنداشتیم. نه، از این خبرها نیست. خبرِ امروز، بازی برای منافع بیشتر است. کاری که قُلِ دیگر بازی ما، روسیه هم به شکل دیگر انجام میدهد.
بازار نفت و گاز ثابت میکند که فقط "منافع دائمی" و جود دارد نه شریک دائمی. آنها راه خود را میروند، ما هم آیا راه خود را خواهیم رفت یا همچنان نگاهمان به کرشمه چشم بادامیها خشک خواهد شد.
اویغور کشانشان را ندیدیم، همراهیشان را با استکبار ندیده گرفتیم، در برابر سیاست تازهشان چه خواهیم کرد؟ آیا با نگاهی تازه به منافع ملی خود و تنظیم مجدد روابط بر این اساس همت خواهیم کرد؟ آیا برای تولید و انباشت و نگهداشت آن، آستین همت بالا خواهیم زد؟ خدا کند چنین کنیم که جز این هر کار دیگر ما را هم از منافع ملی دور میکند و هم "حکمت" ما را زیر سؤال میبرد و هم "عزت" ما را به غبار میکشد و هم "مصلحت" را ندید میگیرد. از این تهدید فرصت بسازیم. این شدنی است. مطمئن باشیم.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: عربستان سعودی چین منافع ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۸۸۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تظاهرات در دانشگاههای آمریکا به چه معناست؟
فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسنها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری میکند. در حقیقت، آنها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سوهای جدیدی را نوید میدهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیتهای تازهای را نیز داشت.
به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید میبیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانههای سختی را تجریبه میکند و هیچ بعید نیست که در سالهای آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.
در این رابطه، برخی اندیشکدههای معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین میرود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.
با این همه، به طور خاص میتوان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.
۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربیشاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرتهای غربی با لغات بازی میکنند و ملتهایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود میکنند.
با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزایهای غربیها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزشهای متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملتهای جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرتهای غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیستها در جنگ غزه به پا میخیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و میشود، میگویند.
موضوعی که حقیقتا ضربهای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعارهای دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.
۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربیهژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی دست به هر اقدامی میزنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظامهای حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیتها دقیقا همان چیزیهایی هستند که این نظامهای حکمرانی مطرح میکنند.
در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روندها و رویههای متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استانداردهای دوگانه جهان غرب و هم متنوعتر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیتها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیتهای تازهای رونمایی کرده است.
۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربیدر سالهای اخیر نظامهای حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بیمنطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطبهای قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانهای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قارهای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.
در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانهای به مصاف رقبای بین المللی خود میرود، گواهی روشن بر تضعیف اهرمهای میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیتهای جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش میگذارد.